دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
ﺳﻪشنبه, 18 اردیبهشت,1403


خاطـرات

 او يك سرباز است




كسي كه مكتب را لو داده بود در مشهد مي‌دانست كه من به همراه خانم به زاهدان رفته‌ام. به خانه‌ي ما زنگ زده بود و به مادرم گفته بود: چرا دخترتان را با ايشان فرستاده‌ايد؟ مادرم هم گفته بودند: دخترم از خانم برايم عزيزتر نيست. او يك سرباز است و ايشان يك فرمانده هستند. فرمانده هر كجا هست سرباز هم بايد باشد. روز بعد من هم با هواپيما به مشهد آمدم. مادر به خانم معتمدي گفته بودند،‌ من به فرودگاه نمي‌آيم كه مردم فكر نكنند براي فرزند خودم مي‌آيم. خانم معتمدي هم كسي را خبر نكرده بودند و خودشان به تنهايي دنبال من آمدند.




تعداد امتیازات: (1) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (4665)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: