خانم مؤمن زاده- مدیریت مدرسه ی علمیه نرجس(علیهاالسّلام) –آشخانه
جمعيتي كه امروز ديديد در مراسم تشييع جنازه و ختم استاد، محبت دو طرفه بود. خانم هميشه و به همه اظهار لطف داشتند. نسبت به همهي مردم، نوعي رفتار ميكردند كه او فكر كند از همه بيشتر نزد خانم عزيز است. اولين ديدار من با ايشان به قبل از انقلاب بر ميگردد.
بنده ايشان را از جشنهاي نيمهی شعبان مكتب شناختم و به ويژه در نمايش «موسي و فرعون» ايشان كه در آن روزها بسيار جذاب و سازنده بود.
چهل سال پيش، در اوج دورهي اختناق پهلوي و سلطهي ساواك، كار فرهنگي مذهبي كردن بدون اينكه رژيم حساس بشود خيلي دشوار بود. اما خانم از معدود كساني بودند كه اين حركت را آغاز كرده بودند و بسيار هم موفق بودند.
به دليل كمبود نيرويي كه وجود داشت، استاد خودشان نمايشنامه تنظيم ميكردند. خودشان كارگردان بودند و ساير استادان مثل خانم اعتمادي كه يار و همراه استاد در همهي دوران زندگي خود بودند، اين نقشها را بازي ميكردند. اصلاً غرور نداشتند كه حالا ما استاد هستيم، ميرويم سر كلاس درس ميدهيم، نخير، روي سن ميرفتند و نمايش اجرا ميكردند. ما جذب همين برنامههاي مكتب شديم كه آمديم. به خاطر دارم كه خانم رثايي سورهي «و الشمس» را تلاوت ميكردند و من چه قدر جذب قرآن خواندن ايشان شده بودم. خانم مؤمن زاده- مدیریت مدرسه ی علمیه نرجس(علیهاالسّلام) –آشخانه