تاریخ ارسال خبر: 11 بهمن 1395
|
امام عسکري(علیه السلام) مي فرمايند:
«خِصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شييٌ: الا يمانُ بالله وَنَفعُ الاخِوان »[1]
بسم الله الرحمن الرحيم
لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم
درس ششم اخلاق فردي واجتماعي
امام عسکري(علیه السلام) مي فرمايند:
«خِصلَتانِ لَيسَ فَوقَهُما شييٌ: الا يمانُ بالله وَنَفعُ الاخِوان »[1]
« دو خصلت است که بالا تر آن دو چيزي نيست: ايمان داشتن به خدا و سودمند بودن به حال برادران ايماني.»
بنا به فـرمايـش امام عسـکری (علیه السلام) ايمـان به خـدا "اخـلاق فـردی" و نفـع رسـاندن به بــرادران دينـي
" اخلاق اجتماعي " محسوب مي شود (و هر دو در کنار هم معنا مي يابند)
بعضي گمان مي کنند که اصول اخلاقي تنها در رابطه با ديگران بدست مي آيد و اگر اجتماعي وجود نداشت وانسانها کاملاً از يک ديگر جدا زندگي مي کردند ، اخلاق مفهومي نداشت ، چون ظلم ، جنايت ، خيانت ، حسد ، بد گماني ، ظن نيک ، عدالت ، فروتني ، مهرباني ، بخشش و... ، همه ازمسايلي است که تنها در اجتماع و در برخورد انسان با ديگران مفهوم پيدا مي کند، بنا بر اين انسان مِنهای اجتماع به معني انسان منهاي اخلاق خواهد بود.
دستة ديگر مي گويند: با اعتراف به اين که بسياري از فضايل و رذايل اخلاقي بستگي به زندگي اجتماعي انسان با ديگران دارد ، در عين حال نمي توان منکراين مطلب بود که بسياري از مسايل اخلاقي فقط جنبة فردي دارد. مانند: صبـر ، شجـاعت ، شکر در مقابل جزع ، ترس ، تنبـلي ، کفـران و امثال اينها که جزء فضايل و رذايل محسوب شده ، در باره يک فرد که زندگي کاملاً جدا از اجتماع دارد نيز صدق مي کند. البته با توجه به اين مسأله با اين که اخلاق فردي سهم زيادي دارد: ولي اخلاق اجتماعي وزنه سنگين تر وسهم بيشتري درعلم اخلاق خواهد داشت.
تذکر: بعضي از افراد براي تهذيب اخلاق وتزکيه نفس خود اِنزوا اختيار کرده و از اجتماع کناره گيري مـي کـنند ، بايد گفت اين افـراد سـخت در اشتباهنـد ؛ زيرا اخـلاق اجتماعـي را از بين مـي برند و اين کناره گيري گرچه آنها را از مفاسد بسياری بر کنار مي دارد ولي در واقع فضيلت محسوب نمي شود ؛ زيرا چه بسا سبب ايجاد يک رشته مفاسد اخلاقي ديگراز قبيل عجب ، غرور ، بد بيني و... شود.
امام صادق (علیه السلام) مي فرمايند:
«عليکم با لنّصح لله في خَلقه فَلن تلقاه بعَمَل اَفضَل مِنه»[2]
«برشما باد به نصيحت کردن براي خدا در ميان مردم ؛ که هرگز خدا را به عملي برتر از آن ملاقات نخواهيد کرد.»
اگر چه اسلام به زهد دعوت نموده ؛ ولي رهبانيت را محکوم کرده است ، زيرا راهب از جامعه ، تعهدات و مسؤوليت هاي اجتماعي مي گريزد و آن ها را از امور مادّي پست دنيا شمرده ، به صومعه و ديــر و دامـن کوه پنـاه مـي برد ؛ امّا زاهـد به جامعـه و ملاک هـاي آن ومسؤوليت هـاوتعهـداتش رو
مي آورد ؛ در واقـع هـر دو آخر تگـرا هسـتند ، با اين تفاوت که زاهـد آخر تگـراي جامعـه گـرا و راهـب آخر تگراي جامعه گريز است. بنا بر اين اسلام با رهبانيت ، به شدت مخالفت کرده و آن را بدعتي از جانب راهبان مي شمرد.
قرآن مي فرمايد:
«وَ رَهبانيّة ابتَدعُوها ما کتَبناها عليهم اِلا ابتغا ءَ رِضوانِ الله فَما رَعَوها حَقّ رِعايَتِها »[3]
اسلام ديني است که تعليمات جامع و همه جانبه اش در مسـايل اجتماعـي ، اقتصـادي ، سياسـي و اخلاقي براساس محترم شمردن حقوق ديگران مي باشد.
وصل الله علي محمد وال محمد
پايان درس ششم
1. الحراني ، حسين بن شعبه ، تحف العقول ، ص 583 ، انتشارات اسلاميه ، چاپ اول ، پائيز 1363
2. محمدی ری شهری ، محمد ، میزان الحکمه ، ج10، ص55، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، اردیبهشت1371
3. سوره حدید ، آیه27