با نگاهی کوتاه به شخصیتهای برجستهای که نقش محوری در تربیت آسمانی حضرت زینب (علیهاالسّلام) داشتهاند، میتوانیم بیشتر با ابعاد وجودی ایشان آشنا شویم. پدر بزرگوارشان علی (علیهالسّلام) شخص دوم عالم اسلام است. وصی پیامبر با آن علم و شجاعت و تقوایی که دارد از هر جهت نمونه است: مادر او پرورش یافتهی دامان پیامبر بزرگواری است که از شدّت علاقه و احترام دست او را میبوسد و در مقابل دختر خود قیام میکند. مادری محدّثه که، ملائکه با او سخن میگویند.
سلسله درسهاس استاد طاهایی
آنكه صبر در مقابلش زانو زد
نگاهی به ابعاد وجودی حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام)
سال ششم هجرت، مدینه شاهد طلوع اختری تابناک بود که در دامان زهرای اطهر (علیهاالسّلام) به دنیا آمد. پیامبر گرامی اسلام در آن روزها به سفر رفته بودند. زهرا و علی (علیهماالسّلام) در نامگذاری فرزندشان بر پیامبر (صلّی الله علیه وآله) پیشی نگرفتند و پس از بازگشت رسول خدا طفل را به حضور ایشان بردند. جبرئیل نازل شد و فرمود: «یا رسول الله! خداوند -تبارک و تعالی- نام این فرزند شما را در لوح محفوظ نهاده است و آن "زینب" است» (ریاحینالشریعه، ج3، ص37). زینب از دو کلمهی «زین» و «أب»؛ به معناي زینت پدر است.
شخصیت حضرت زینب (علیهاالسّلام):
زیربنا و اساس شخصیت یک انسان از کجا آغاز و چگونه ساخته میشود؟ معمولاً زندگی بستگی به تربیت و پرورش دارد. یکی از مهمترین اصول پرورش اطفال، اصل تربیت است. تربیت سه رکن دارد: خانواده، جامعه و محیط؛ که در مورد آن حضرت محیط خانواده و وراثت مهمترین نقش را داشته است. اطفالی که در خانوادههای با شخصیت زندگی کرده و پرورش یافتهاند، به مردان و زنان شریف و متدیّن تبدیل میشوند.
زینب (علیهاالسّلام) در خاندانی متولّد شد که کانون تربیت الهی بود. در رأس این خانواده پیامبر گرامی اسلام و مجریان تربیت ایشان نیز، حضرت علی و زهرا (علیهماالسّلام) بودند.
زینب (علیهاالسّلام) در محیط نزول وحی نمو یافت که از حیث تربیتی بسیار غنی بود. بدیهی است که این نوع تربیت به نوبهی خود در روح آسمانی آن حضرت اثر فوقالعادهای داشته است.
با نگاهی کوتاه به شخصیتهای برجستهای که نقش محوری در تربیت آسمانی حضرت زینب (علیهاالسّلام) داشتهاند، میتوانیم بیشتر با ابعاد وجودی ایشان آشنا شویم. پدر بزرگوارشان علی (علیهالسّلام) شخص دوم عالم اسلام است. وصی پیامبر با آن علم و شجاعت و تقوایی که دارد از هر جهت نمونه است: مادر او پرورش یافتهی دامان پیامبر بزرگواری است که از شدّت علاقه و احترام دست او را میبوسد و در مقابل دختر خود قیام میکند. مادری محدّثه که، ملائکه با او سخن میگویند.
جدّهی حضرت زینب (علیهاالسّلام) خدیجه است. بانوی بزرگواری که همسر محبوب پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله) و یاور آن حضرت بود. به طور مسلّم وراثت نقش بسزایی در سرشت حضرت زینب (علیهاالسّلام) داشته است. شاید بتوان آنچه در فرازهای زیارتنامهی اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) آمده است را در مورد ایشان نيز به کار برد: «ای بانوی بزرگوار! شهادت میدهم تو نوری بودی در صلبهای بزرگوار و بلند مرتبه و رحمهای مطهر و پاک که با هیچ ناپاکی آلوده نشدی».
نقش مادر، یعنی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) در عبادت و عبودیّت بانو زینب (علیهاالسّلام) بسیار آشکار است. آنچه تاریخ متذکّر میشود این است که عبودیّت و عبادت ایشان مانند خانم فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بودهاست. عبادتش آنگونه بود که امام سجاد (علیه السّلام) میفرمایند: «در طول این سفر از مدینه تا کربلا و کوفه و شام و تا بازگشت به مدینه هرگز نماز شب عمّهام زینب ترک نشد. اینقدر حضرت به نوافل اهمّیت میدادند، تنها شب یازدهم عاشورا حضرت نشسته نماز خواندند» (ریاحینالشریعه، ج3، ص2).
امام حسین (علیه السّلام) در وداع آخرینشان با خواهر میفرمایند: «يا اختاه! لا تَنْسيني فِي نافِلَهِ اللَّيلِ»؛ خواهرم مرا در نافلهی شبت فراموش نکن (قائمی، علی، زندگانی حضرت زینب (علیهاالسّلام)، ص150).
علم حضرت زینب (علیهاالسّلام):
علم و عمل دو بال پرواز انسان است. این دو بال برای پرورش روح انسانی و رسیدن به کمال از اهمیّت والایی برخوردار است. این دو قوّه در هرکسی بیشتر باشد فضیلت و عظمت آن شخص بیشتر میشود.
زمانی که مقرّ خلافت علی (علیه السّلام) کوفه بود، مردان کوفه از طرف زنانشان پیام آوردند که یا امیرالمؤمنین، زنان تقاضا دارند به محضر حضرت زینب (علیهاالسّلام) رفته و از علم ایشان بهرهمند شوند، شما اجازه بفرمایید. علی (علیه السّلام) اجازه فرمود و حضرت زینب (علیهاالسّلام) مجلسی تفسیری ترتیب دادند. یک روز علی (علیه السّلام) به مجلس ایشان رسیدند و دیدند که حضرت تفسیر آیهی مبارکهی «کهیعص» (مریم/1) را میفرمایند. حضرت فرمودند: «زینب جان! این کلمات و حروف اشاره به مصائب وارده بر شما عترت پیامبر است که تو هم در آن شریکی» (ریاحینالشریعه، ج3، ص57).
امام سجاد (علیه السّلام) میفرمایند: «یا عَمّاه! اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَهٌ غَیرَ مُعَلَّمَه وَ فَهِمَهٌ غَیرَ مُفَهَّمَه»؛ عمه جان! تو به حمدالله عالمهی غیر معلّمه هستی، فهیمهای هستی که کسی به شما چیزی را نفهمانده است (بحارالانوار، ج45، ص164).
زهد حضرت زینب (علیهاالسّلام):
وقتی که جعفر (علیه السّلام) به شهادت رسید، پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به دیدن عبداللهبنجعفر آمدند و دربارهی او دعا کردند که بارالها کسب و کارش را رونق بده. عبدالله از دعای پیامبر ثروت زیادی به دست آورد و تمام ثروتش را هم در راه مساکین، بینوایان و محتاجین مصرف میکرد تا جایی که به ابوالمساکین (پدر مسکینان) مشهور شد. زینب (علیهاالسّلام) چنین همسری دارد و خیلی هم به یکدیگر علاقه داشتند، امّا موقع ازدواج شرطی کرده بودند که من از برادرم حسین (علیهالسّلام) جدا نمیشوم. وقتی جریان کربلا پیش آمد با اجازهی همسر با برادر همراه شدند و به تمام ثروت و رفاه و آسایش پشت نموده، دو فرزندشان را برداشته و برای شهادت آماده کردند.
صبر حضرت زینب (علیهاالسّلام):
صبر هر انسانی بستگی شدید به یقین او دارد؛ یعنی صبر از لوازم یقین است و از آنجا که حضرت زینب (علیهاالسّلام) بعد از معصومین از دارندگان بالاترین درجات یقین هستند، لذا صبر عملی که حضرت از عصر عاشورا تا پایان عمر خویش به نمایش میگذارند نظیری ندارد. قرآن میفرماید: «إنَّ اللهَ مَعَ الصابِرین»؛ خدا با صابران است (بقره/154).
اوج صبر حضرت هنگام دیدن بدن مطهر برادر و امام زمان خویش است؛ آنجا که میفرمایند «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ»؛ درجهی معرفت آنقدر بالاست که میفرمایند: خدایا این اندک قربانی را از ما قبول بفرما (بحارالانوار، ج45، باب39، ص117). و یا آنجا که میفرمایند: «ما رَأَیْتُ إلاَّ جَمیلاً، هؤُلاءِ قَوْمٌ کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرزوُا اِلى مَضاجِعِهِمْ... »؛ از خدا ندیدم جز زیبایی، این جماعتی که به شهادت رسیدند قومی بودند که خداوند تبارک و تعالی برای آنها شهادت را نوشته بود، اینها به سوی مضجع خودشان رفتند.
ولایی بودن حضرت زینب (علیهاالسّلام):
حضرت زینب (علیهاالسّلام) در سن کودکی در جریان ایراد خطبهی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) همراه مادر به مسجد میرفتند و خطبهی غرّاء مادر را در دفاع از ولایت میشنوند و کلمه به کلمهی آن را در ذهن خود حفظ مینمایند تا جایی که بیشتر مردم از آن حضرت خطبه را شنیده و ثبت کردهاند (ریاحینالشریعه، ج3، ص51). حالا همین زینب (علیهاالسّلام) در کربلا مورد مشورت و همراه برادر خود بودند. روز عاشورا تا عصر این بانوی بزرگوار با امام حسین (علیهالسّلام) شهدا را سر و سامان داده، با هم کمک میکردند و به خیمه میآوردند. ایشان نصیحت و سفارش امام زمان خود را گوش میدادند تا جایی که در اوج مصیبت، سرپرستی 84 زن و بچّهی اسیر را بر عهده گرفتند، از طرف دیگر پس از شهادت برادر باید حافظ امام زمان خود، یعنی امام سجاد (علیهالسّلام) باشند که مبادا خطری متوجّه ایشان شود.
اگر زینب (علیهاالسّلام) در این راه با برادر هم قدم نبود جریان کربلا یک استراتژی بیش نبود و فراموش میشد. ایشان در دفاع از ولایت چه خطبههای غرّایی را خواندند! این دفاع از ولایت را حضرت تا آخرین نفس ادامه دادند، حتّی در مدینه در مقابل مردمی که ولایت را تنها گذاشتند ایستادند. ایشان در برابر ظلم و ستم بسیار پایدار و استوار بودند و تعداد زیاد دشمنان نتوانست ذرّهای ایشان را در پیروی از ولایت و تبلیغ آن منصرف سازد.
شهامت و شجاعت حضرت زینب (علیهاالسّلام):
آنجا که حضرت با وقار و طمأنینه و با افتخار شمشیر و نیزه شکستهها را عقب میزنند، دست زیر بدن برادر برده ایشان را به رو میخوابانند و با صدای بلند فریاد میزنند: «یا رَسُولَ الله هذا حُسینُک مرمل بالدِّماء»؛ ای جدّ بزرگوار! این حسین توست که اکنون روی زمین افتاده و به شهادت رسیده است (ریاحینالشریعه، ج3، ص109). چرا با صدای بلند و با قدرت میفرمایند؟ چون مأموریت زینب (علیهاالسّلام) شروع شده. اگر زینب (علیهاالسّلام) جریان شهادت و کربلا را پیگیری نمیکردند این جریان به کلّی محو میشد. میگفتند: خارجی بر یزید خروج کرده و یزید هم او را کشته! دیگر تمام شد؛ امّا زینب (علیهاالسّلام) فاصله به فاصله مأموریت دارند به مردم اصل جریان را بفهمانند.
در تاریخ نوشتهاند از سخنان حضرت زینب (علیهاالسّلام) دوست و دشمن همه گریه میکردند. اگر قرار بود حضرت شیون و به سر زدن داشته باشند، دیگر نمیتوانستند دیگران را تحت تأثیر قرار دهند.
درکوفه ابنزیاد جهت تحقیر خاندان اهلبیت (سلاماللهعلیهماجمعین) میگوید: خدا را شکر میکنم که شما را مفتضح کرده و آبروی شما را برده و شما را کشت و دروغ شما را آشکار کرد! این حضرت باید جواب دهد و نباید خود را ذلیل نشان دهد، لذا میفرمایند: «الحمدُ للهِ... اِنما یفتَضِحُ الفاسِقُ و یكذِبُ الفاجِرُ و هْوَ غَیرُنا و الحمدُ للهِ... و سَیَجمَعُ الله بَینک وَ بَینَهُم فَتَحتاج وَ تَخاصُم»؛ پس از حمد خدا، این افتضاح مال افراد فاسق و دروغ گفتن کار افراد فاجر است و ما غیر آن هستیم... بدان که به زودی خداوند بین تو و آنها را جمع میکند. (بحارالانوار، ج45، باب39، ص115).
حیا و عفّت حضرت زینب (علیهاالسّلام):
یکی از درسهای عاشورا تقوا، عفّت و پاکدامنی است. در این واقعه تنها مسألهای که حضرت زینب (علیهاالسّلام) و دیگر زنان، حتّی کودکان را به شکوه وادار میساخت ترس از حضور بدون پوشش در بین بیگانگان بود تا جایی که درخواست میکنند ما را از مسیر کم جمعیّت وارد شهر نمایید و یا سرهای مقدّس شهدا را جلوتر ببرید تا مردم به تماشای سرهای بریده مشغول شوند و ما از نگاه ایشان در امان باشیم. زینب (علیهاالسّلام) حاضر است جان فرزند و برادر را بدهد، به اسیری برود ولی از حیا و تقوای خود نهایت مراقبت را بکند. ایشان در مجلس یزید میفرمایند: «قَد هَتَكَ سُتورَهُنَّ وَ اَبدَيتَ وُجُوهَنَّ»؛ زنان و کنیزان خود را در پس پرده جای میدهی و اهلبیت رسول خدا را بیپرده در شهرها و بیابانها میگردانی (ریاحینالشریعه، ص174).
حضرت (علیهاالسّلام) همین عامل را نشانهای بر خفّت و خواری یزید میشمارند و از او انتقاد میکنند. که طرح این مسأله در دربار یزید مبنی بر اهمّیت فوقالعادهی مسألهی حجاب نزد ایشان است.
تنظیم: گروه گردآوري و تنظيم آثار استاد طاهایی