بسم الله الرحمن الرحيم
لاحول ولاقوه الا بالله العلي العظيم
درس هفتم راه درمان رذائل اخلاقي
دردرمان بيماريهاي جسمي سه اصل دارای اهميت است:
الف : تشخيص نوع بيماري
ب : علل پيدايش بيماري
ج : راه يا راههايِ درمان آن
عنوان :
الف: راه تشيخص امراض روحي
همان گونه که دربيماري هاي جسماني نفي واثبات مردم کوچه و بازار؛ واقعيت بيماري هاي جسماني را تغيير نمي دهد ومرض را تبديل به سلامت نمي کند ؛ قضاوت هاي اجتماعي نيز نمي توانند رذائل رابه فضائل تبديل نمايند. برای تشخيص امراض بدني به طبيبي متخصص ومعاينات آزمايشگاهي نياز است و براي شناخت سلامت يا بيماري روحي نيز به مرجعي شايسته که معيارو فضليت باشد نياز داريم به اين جهت اسلام ، مرجع و معيار شناخت خوبي ها و بدي ها را قرآن قرار داده است.
امام باقر عليه السلام دروصيت خود به جابربن يزيد جعفي مي فرمايند :
«... وَ اعلَم بِاَنّکَ لا تَکوُنُ لَنا وَلِيّاً حَتّي لَوِاجتَمَعَ عَلَيکَ اَهلَ مِصرَکَ وَقالوا اِنّکَ رَجُلٌ سوُءٌ لَم يَحزُنکَ ذالِک و لَو قالوا : اِنّکَ رَجُلٌ صالِحٌ لَم يُسَرکَ ذالِکَ وَلکِن اَعرِض نَفسَکَ عَلي کِتابِ الله ، فَاِن کُنتَ سالکاً سَبيلُهُ زاهِداً في تَزهيدِهِ راغِباً في تَرغيبِه خائِفا مِن تخويفهَ فَاثبت وَابشِر فَانّهُ لا يَضُرّکَ ماقيلَ فيکَ . وَاِن کُنتَ مُبائِنا لِلقُرآن فَما ذَالّذي يَضُرّکَ مِن نَفسِک»[1]
بدان ، همانا توولّي ما نخواهي بود تا اين که اهل شهرت گردهم آيند و عليه تو بگويند : تو مردي بد هسـتي! اين سخن آنان تو را محـزون نکند و اگر گويند تو مردی شا يسـته هسـتي نيز اين گفته تو را
شادان نسازد . لکن(اگر رونده راه خدايي نفس خويش را به کتاب خدا عرضه کن) ، اگر درآنچه او امر به ترک آن داده ، پرهيزگار بودي و به آنچه او ترغيب کرده است ، روي نمودي پس ثابت قدم باش و بشارت بر تو باد که آنچه مي گويند هيچ زياني به تو نمي رساند و اگر عمل تو از قرآن جدا باشد ، پس چه چيز جز نفس تو به تو ضرر مي رساند ؟
اين بدان معناست که انسان ، مردم را معيار خوبي و بدي خويش نداند و ازنفي وتأييد آنان غمگين وخوشدل نشود ، بلکه تنها کتاب خدا را معيار سنجش خويش قرار دهد و نيک وبدِ اخلاق واعمال خويشتن را با موازين قرآن کريم اندازه گيري نمايد.
ب ـ علل پيدايش بيماري هاي روحي
در جستجوي عوامل پيدايش انحرافات بايد سابقه زندگي شخص منحرف را بررسي کرد .به ويژه سوابق دوران کودکي که سازندة زير بناي شخصيت انسان است ، محيط خانوادگي واجتماعي ، منطقه جغرافيايي ، شغل ،کار و.... تا عواملي که باعث بروز اين بيماري اخلاقي شده ، حتي عوامل موروثي بدست آيد.
ج ـ راه هاي درمان بيماري هاي اخلاقي
1. ترک معاشرت هاي مسموم کننده
بطور مسلم بسياري از انحرافات اخلاقي در اثر معاشرت به وجود مي آيد و مانند بيماري هاي مسري که به همـگان سـرايت مي کنـد به خصـوص درافراد کم سـن و سـال (که دانش کمتـری نيز دارنـد) اثر بيشتري خواهد داشت
تاثير معاشرت در ساختن شخصيت انسـان به قدري زياد اسـت . که علي عليه السـلام مـي فرمايند :
«فَمَن اشتَبَه عَلَيکُم أمره وَلَم تَعرفُوا دينَهُ فَانظُروا اِلي خُلَطائِه»[2]
«هرگاه احوال کسي برشما پوشيده گشت ودين او را ندانستيد ، به دوستانش نظر کنيد. »
و در همين روايت مي فرمايند:
«مجالة الاشرار تورث سوء الظَنّ بالاخيار»[3]
آری، « هم نشيني با بدان بدگماني را درحق نيکان بر مي انگيزد.» وانسان را به همه بدبين مي کند . مردم را هم نسبت به انسان بدبين مي کند و به عکس ، معاشرت با نيکان يکي از مهم ترين وسايل تربيتي و تهذيب و پرورش فضايل اخلاقي وزنده کردن دل وکسب شخصيت است .
قرآن مي فرمايد :
«وَاصبِر نَفسَکَ مَعَ الّذينَ يَدعُونَ رَبّهُم بِالغَدوةِ وَ العَشِيِ يُريدوُنَ وَجهَهُ وَلا تَعدُ عَيناکَ عَنهُم ـ تُريدُ زينَةَ الحيوةِ الدّنيا وَلا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتّبَعَ هويهُ وَکانَ اَمرُهُ فرُطاً»[4]
«با آنان که خدا را صبح وشام مي خوانند و درپي رضاي اوهستند هم نشين باش و هرگز به خاطر زندگي دنيا چشمت از آنها نبايد در گذرد و از آنها که دلشان را از ياد خود غافل گردانيديم و از هوا وهوس خويشتن پيروي کرده و راه افراط را پيموده اند پيروي مکن»
2. پاک سازي محيط
در محيط هاي آلوده که درآن تظاهر به گناه وفساد اخلاق زياد است . خطر انحراف به مراتب بيشتر مي باشد ، لذا اسلام به جهت بهداشت اخلاق براي مبارزه با مفاسد محيط وجلوگيري ازتظاهر به گناه اقداماتي دارد. از جمله دستور داده شده مجازات در حضور جمعيت و در ملاء عام انجام گردد . تا به اين وسيله زشتي گناه در نظرها اهميت يابد و سدّاخلاقي ای که شکسته شده ترميم گردد.
قرآن کريم مي فرمايد:
« وَاليَشهَد عَذابَهُما طائِفَة ٌمِنَ المؤمنين» [5]
«بايد هنگام تازيانه زدن به مجرمين جمعي از مؤمنين حاضر باشند .»
ازطرف ديگر نقل مطالب مربوط به منکرات و فحشا که موجب آلودگي فکروآمادگي محيط براي پذيرش فساد مي شود از نظر اسلام ممنوع است.
پيغمبر گرامي اسلام ( صل الله عليه وآله وسلم ) مي فرمايند:
«ألا و مَن سمع فاحشة فأفشاها فَهُوَ کمن اتاها و من سمع خيراً فأفشاها فهو کمن عمله» [6]
«کسـي که کار زشتي را بشـنود وآن را آشکار سازد مانند کسي است که آن عمل را انجام داده است . »
نتيجه : همانطور که براي مبارزه با بيماري هاي جسمي بايد مرکز آلوده به ميکروب را از بين برد و محيط زندگي را پاکسازي نمود براي مبارزه با فساد هم بايد محيط زندگي اجتماعي را ازعوامل آلودگي و ميکروب هاي انحرافات اخلاقي پاک کرد.
3. هجرت
براي پاکسازي محيط هاي آلوده به گناه وفساد بايد حداکثر کوشش را به کار برد ، اما اگر اصلاح محيط غير ممکن بود . آدمي بيم آن داشته باشد که ماندن در آن محيط اوراهم آلوده کند ، چاره اي جز مهاجرت به محيط سالم تر نيست. نظير اين موضع نيز در بيماري های جسماني ديده مي شود ، افرادي که به سلامتي خود علاقمند ند خيلي زود ازمحيط آلوده به ميکروب مهاجرت مي کنند.
مهاجرت گروهي از مسلمانان راستين ازمکه به حبشه و هم چنين مهاجرت پيغمبراسلام (صلی الله علیه و آله) ازمکه به مدينه جز براي فرارازيک محيط آلوده ونامساعد به يک محيط مساعدتر براي نشرايمان و فضليت نبود . گذشته از آيات زيادي که درقرآن درباره مسألة مهاجرت مي باشد . روايات متعددي هم دراين زمينه وارد شده است.
از پيغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده:
«مَن فَرّ بد ينِه مِن اَرضٍ اِلي اَرضٍ اِن کانَ شِبراً مِنَ الارض اِستَوجَب الجَنّة وَکانَ رَفيقُ اِبراهيم وَ محمّد (صلی الله علیه و آله) » [7]
«کسي که براي آيين خود از سرزميني به سرزمين ديگرمهاجرت کند ، اگر چه به اندازه يک وجب از زمين باشد ، مستحق بهشت مي گردد و با دو پيامبر بزرگ مهاجر حضرت ابراهيم (علیه السلام) و حضرت محمـد (صلی الله علیه و آله) هم نشيـن خواهد بود .« عدم شـرکت درمجالـس معصيت وگناه که دردستورات اسلام وارد شده نيز نوعي مهاجرت کوتاه ازمنطقه معصيت و خطر محسوب مي شود ومسلماً براي جلوگيري از سرايت مفاسد اخلاقي و آلودگي به گناه ضروری است .
قرآن مي فرمايد :
«وَمَن يُهاجِر في سَبيل اللهِ يَجِد في الارضِ مُراغَماً کثيراً وَسَعَة ً وَمَن يَخرُج مِن بَيته مُهاجراً اِلَي الله وَ رَسولِه ثُمّ يُدرِکهُ المَوت فَقَد وَقَعَ اَجرُهُ عَلَي الله وَ کانَ الله غَفُوراً رَّحيماً» [8]
« وهر کس در راه خدا از وطن خويش هجرت کند. در زمين(پهناور خدا)براي آسايش و گشايش امورش جايگاه بسيار خواهد يافت و هر گاه کسي از خانه خويش برای هجرت به سوي خدا و رسول ( و حفظ مقام ايمان) بيرون آيد و در سفر مرگ وي فرا رسد اجر و ثواب چنين کسي بر خداست و خدا پيوسته بر خلق آ مرزنده و مهربان است.»
وصل الله علي محمد وال محمد
پايان درس هفتم
1. تحفل العقول . صفحه 292
2. بحار الانوار ـ جلد 74 ـ حديث 31 ـ ص 197
3. بحار الانوار ـ جلد 74ـ ص 197
4. سوره مبارکه کهف ـ آيه 28
5. سوره مبارکه نور ـ آيه 2
6. بحار الانوار ـ جلد 76 ـ باب 67 ـ ص 365
7. بحار الانوار ـ جلد 19 ـ ص 31
8. سوره مبارکه نساء ـ آيه 100