قرآن مي فرمايد:
« لايحب الله الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَول اِلا مَن ظُلِمَ ... »[1]
«خدا وند ، بانگ برداشتن به بد زباني را دوست ندارد ...»
لذا بايد به دقت وجوه مصلحت در مساله غيبت را در نظر گرفت و با رعايت تمـام خصوصيات و جوانب امر ودور از هرگونه حب و بغض واغراض ديـگر آن را ارزيابي نمود.[ و تنها در صورت برتري مصلحت و جلوگيري از فساد ، با يد تن به غيبت داد.]
بسم الله الرحمن الرحيم
لاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم
درس هجدهم موارد استثنايي غيبت
علماي اخلاق در اين باره که غيبت کردن گاه در مواردي جايز است با هم اختلاف نظر دارند و از جمع مسايل و مدارک مختلف بر مي آيد که غيبت در دو مورد جايز است.
الف : در مواردي که پاي مصلحت مهم تري در ميان باشد که در آنجا غيبت جايز مي گردد و مصاديق آن متعدد است :
1) در مورد نهي از منکر
2) در مورد آگاه ساختن مسلماني از خطر و ضرري که در کمين اوسـت ( ولو بدون مشـورت طرف . )
3) درمـورد مشـورت ؛ مانند سـوال درباره ازدواج ، شـرکـت يا معامله. در اين جا ترديدی نيسـت که مي توان عيوب پنهاهي آن شخص را تا آن جا که به کار مورد نظر مربوط مي شود آشکار نمود و شخص مشورت کننده را از خطرهاي احتمالي رهايي بخشيد.
4) دادخواهي و رفع ظلم و گرفتن حق
قرآن مي فرمايد:
« لايحب الله الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَول اِلا مَن ظُلِمَ ... »[1]
«خدا وند ، بانگ برداشتن به بد زباني را دوست ندارد ...»
لذا بايد به دقت وجوه مصلحت در مساله غيبت را در نظر گرفت و با رعايت تمـام خصوصيات و جوانب امر ودور از هرگونه حب و بغض واغراض ديـگر آن را ارزيابي نمود.[ و تنها در صورت برتري مصلحت و جلوگيري از فساد ، با يد تن به غيبت داد.]
ب ـ مواردي که بدون مصلحت خاصي جايز مي گردد:
1. در وسايل الشيعه از امام باقر (ع) نقل شده است:
«قال: ثَلاثَة لَيسَ لَهُم حُرمَة:صاحِبُ هَوي مُبتَدَعٌ و اَلاِمامُ الجائِرُوالفاسِقُ المُلعِنُ بِفِسقِه.»[2]
«سه نفرند که احترام ندارند ؛ کسي که داراي هوسهاي بدعـت آميز است ، زمام دار ستمگر، و کسي که آشکارا معصيت مي کند.»
2. روايت ديگر در وسائل الشيعه از امام صادق (ع) نقل شده
«مَن عامَل الناس فَلَم يظلِمهُم وَحَدّ ثَهُم فَلَم يَکذِ بهُم وَ واعَدَهُم فَلَم يُخلِفُهم کانَ مِمّن حّرِّمَت غَيبَتَهُ و کَمُلَت مُرُوَّّتُهُ وَظَهَرَ عَدلُهُ وَوَجَبَ اُخُوَّتُهُ »[3]
« کسي که در معامله با مردم ستم نکند و در سخن با آنان دروغ نگويد و در وعده تخلف نکند ، جزو کساني است که غيبتش حرام ، شخصيتش کامل ، عدالت او آشکار و برادري با او واجب است.»
آنچه از احاديث بالا بدسـت مي آوريم اين است که کساني که ويژگي هاي مخالف صفات بالا را داشته باشند ترک غيبت و حفظ آبروي آن ها در همين موارد لازم نيست.
وصل الله علي محمد و آل محمد
پايان درس هجدهم
1. سوره نساء آيه 148
2. وسايل الشيعه جلد 12 ـ باب 154 ـ حديث 5 ـ ص 289
3. وسايل الشيعه جلد 5 ـ ( باب عدم جواز الا قتداء بالفاسق ..) حديث 9 ـ ص 393