يكي از راههاي عروج نفس و سير اليالله كه در تقويت اراده و روح نيز بسيار مفيد و مؤثّر است، «توبه" ميباشد. توبه همان معناي بازگشت به سوي خدا را دارد، يك تلاطم و انقلاب دروني و پشيماني از ارتكاب گناه و تصميم بر ترك آن در آينده و جبران گذشته است كه نتيجهي چنين حالت و تصميمي بازگشت به سوي خداست.
سلسله درسهاي استاد طاهايي
عروج نفس
يكي از راههاي عروج نفس و سير اليالله كه در تقويت اراده و روح نيز بسيار مفيد و مؤثّر است، «توبه" ميباشد. توبه همان معناي بازگشت به سوي خدا را دارد، يك تلاطم و انقلاب دروني و پشيماني از ارتكاب گناه و تصميم بر ترك آن در آينده و جبران گذشته است كه نتيجهي چنين حالت و تصميمي بازگشت به سوي خداست. خداوند نه تنها گناه را ميآمرزد، بلكه خيلي زود هم آشتي ميكند. در دعاي كميل چنين ميخوانيم: يا سريعالرّضا! اي خدايي كه زود از بندگان راضي ميشوي! نه تنها راضي ميشوي، بلكه رحمت خود را نيز شامل حال آنان مينمايي. چنانچه در اين آيهي قرآن ميفرمايد: «وَ إِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ»؛ هرگاه كساني كه به آيات ما ايمان دارند، نزد تو آيند به آنها بگو: سلام بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود واجب كردهاست. هركس از شما كار بدي از روي ناداني كند، سپس توبه و اصلاح(و جبران) نمايد، (مشمول رحمت خدا ميشود چرا كه) او آمرزندهي مهربان است(انعام،54).
مهرباني خدا نسبت به بندگان بسيار زياد است. خدايي كه همه چيز از اوست و اين بنده در ناز و نعمت او پرورش يافته و نشو و نما كردهاست، حتّي موجوديت و استمرار در وجودش به او بستگي دارد؛ نه تنها او را ميبخشد، بلكه گناهانش را به حسنات تبديل ميكند. قرآن ميفرمايد:« إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً»؛ مگر كساني كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند كه خداوند گناهان آنان را به حسنات بَدَل ميكند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است(فرقان،70). تبديل سيّئات به حسنات يعني اينكه خدا نقاط تاريك و ظلماني را در پروندهي عمل شخص محو ميكند و جاي آن نقاط روشن ميگذارد.
توبه و سعادتمندي در دنيا
يكي ديگر از بركات توبه، سعادتمندي زندگي دنيا است. چنانچه خداوند در سورهي هود، آيهي 52، ميفرمايد: «وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمين»؛ اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوي او بازگرديد تا (باران) آسمان را پيدرپي بر شما بفرستد و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد و گنهكارانه، روي (از حق) برنتابيد.
توبه و استغفار، نكبتهايي را كه در اثر گناه دامنگير فرد شده است از بين ميبرد و زندگي خوش و سعادتمندي را نصيب وي مينمايد. در واقع خداوند ميفرمايد: اي گناهكار! باز آي! من توبهات را دوست دارم. چنانچه ميفرمايد: «انَّ اللَّهَ يُحِبُ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين».
روايات معصومين نيز همين بيان اميدواركنندهي آيات را دارد؛ آن گونه كه پيامبر مي فرمايند: «التّائب من الذّنب كمن لا ذنب له...»؛كسي كه توبه از گناه ميكند مانند كسي است كه گناه نكردهاست(اصول كافي،ج2،ص435).
قرآن با اينكه از وعدههاي اميدواركننده نسبت به تائبين خبر ميدهد، آياتي نيز دارد كه در آنها خداوند از عدم پذيرش توبهي افرادي ديگر پرده برميدارد. از جملهي اين افراد، آناني هستند كه توبه را تأخير انداخته تا وقتي يقين به مرگ كنند.
قرآن ميفرمايد: «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآن...»؛ براي كساني كه كارهاي بد را انجام ميدهند و هنگامي كه مرگ يكي از آنها فرا ميرسد ميگويد: «الآن توبه كردم.» توبهاي نيست(نساء،18).
بنابراين آيهي شريفه، وقتي كه فرد مُشرِف به عالم برزخ شد و ملكالموت را ديد، ديگر يقين دارد كه مرگش قطعي است. تا به حال كه يقين نداشته است ميگويد معالجهام كنيد و براي نجات خود دست و پا ميزند، ولي حال كه جان به گلوي او رسيده و يقين به مرگ دارد توبه ميكند، در حالي كه اين توبه قبول نيست؛ ولي اگر قبل از اين حالت باشد اميدي هست. چنانچه پيامبر اكرم(صلّياللهعليهوآله) در خطبهاي چنين بيان ميفرمايند: « كسي كه يك سال قبل از مرگش توبه كند خداوند توبهي او را ميپذيرد. سپس فرمودند: سال زياد است؛ هركس يك ماه قبل از مرگش توبه كند، خداوند توبهي او را ميپذيرد و سپس فرمودند: يك ماه هم زياد است؛ هركس يك روز قبل از مرگش توبه كند، خداوند گناهان او را ميآمرزد. باز فرمودند: يك روز هم زياد است؛ هركس يك ساعت قبل از مرگش توبه كند، در حالي كه روحش به اينجا رسيده(و حضرت با دست به گلويش اشاره كرد)، خداوند متعال توبهاش را ميپذيرد( تفسير صافي،ج2،ص183).
اين وعدهي پيامبر بسيار نويد بخش است، امّا ما از كجا اطمينان داريم كه چقدر زندهايم؟ چند سال، چندماه، چند هفته، چند روز و چند ساعت ديگر؟ ميگويند مرگ از مژهي چشم به انسان نزديكتر است. قرآن ميفرمايد: « ... فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون»؛ پس هنگامي كه اجلشان فرا رسد نه ساعتي تأخير ميكنند و نه ساعتي پيشي ميگيرند(نحل،61).
اجل كه آمد يك ساعت ديگر مقدّم و مؤخّر ندارد. يك ساعت يعني يك برههي زماني، يك لحظه، نه ساعتِ 60 دقيقهاي. پس خيلي بايد دقّت كنيم، هر لحظه بايد توبه كرد. توبهي صبح را براي شب نگذاريم كه مبادا مرگ برسد. به تعبير قرآن، زود بايد توبه كرد: «إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيما» پذيرش توبه از سوي خدا، تنها براي كساني است كه كار بدي را از روي جهالت انجام ميدهند سپس زود توبه ميكنند. خداوند توبهي چنين اشخاصي را ميپذيرد و خدا دانا و حكيم است(نساء/17).
اين آيه براي قبول توبه دو شرط قرار داده است: شرط يكم، جهالت و نفهمي در حال ارتكاب گناه است كه منظور انجام دادن كاري از روي هواي نفس و آشكار شدن شهوت و غضب است، بدون اينكه آدمي با حق لجاجت و دشمني داشته باشد. دليل بر جهالت اين است كه پس از خاموش شدن شعلهي شهوت و غضب، شخص از كردهي خويش احساس پشيماني ميكند. چنانكه امام سجّاد(عليهالسّلام) در دعاي ابوحمزه ميفرمايد: «إِلَهِي لَمْ أَعْصِكَ حِينَ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِرُبُوبِيَّتِكَ جَاحِدٌ وَ لَا بِأَمْرِكَ مُسْتَخِفٌّ وَ لَا لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لَا لِوَعِيدِكَ مُتَهَاوِنٌ لَكِنْ خَطِيئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ غَلَبَنِي هَوَاي...» ؛ بارخدايا! هنگامي كه من تو را معصيت كردم، از روي انكار خداونديت اقدام به گناه نكردم و به خاطر خفيف شمردن امر تو نبود و مجازات تو را كم اهمّيت نگرفتم و به آن بياعتنا نبودم و وعدهي كيفرت را سبك نشمردم؛ بلكه خطايي بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس امّاره حق را بر من مشتبه كرد و هواي نفس بر من چيره شد.
شرط دوم: در آيه آمدهاست« يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيب» توبه را به تأخير نمياندازند. كساني كه تسويف و مسامحه كرده و توبه را به عقب مياندازند، كمكم گناه را فراموش كرده تا جايي كه فكر ميكنند اصلاً در پروندهي عمل آنها گناهي نيست؛ در حالي كه اين خلاف تعاليم ديني ماست. امام سجاد(عليهالسّلام) از پيش آمدن چنين حالتي به درگاه خداوند ناله ميكنند.« انْقُلْنِي إِلَى دَرَجَةِ التَّوْبَةِ إِلَيْكَ وَ أَعِنِّي بِالْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِي فَقَدْ أَفْنَيْتُ بِالتَّسْوِيفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِي»؛ ( خداوندا) مرا به درجهي توبه به درگاهت منتقل ساز! كمكم كن كه بر حال خودم گريه كنم؛ چرا كه عمرم را به امروز و فردا و آمال و آرزو گذراندم.
حاصل سخن اينكه: اگر افراد با شرايط، بازگشت و توبه نمايند، خداوند توبهي آنان را قبول مينمايد. « فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِم».
به طور مسلّم شيطان قسم خورده كه همه را به گمراهي بكشاند و در وادي هلاكت بيفكند، از بازگشت افراد بسيار ناراحت ميشود و به زحمت ميافتد.
حضرت يحيي(عليهالسّلام) به شيطان ميگويد: مرا از فرزندان آدم با خبر كن. شيطان ميگويد: بندگان خدا نزد ما سه دسته هستند: گروهي از آنها براي ما خيلي زحمت دارند و آنها مؤمنيني هستند كه فريبشان ميدهيم و خوشحال ميشويم كه توانستيم آنها را به گناه وادار كنيم. آنان به استغفار و توبه پناه ميبرند و همهي زحمات ما را هدر ميدهند. دوباره آنها را فريب ميدهيم و آنها باز استغفار و توبه ميكنند و ما از اينها در رنج و زحمت هستيم. دستهي دوم كه هيچ زحمتي براي ما ندارند، كساني هستند كه مثل توپي كه در دست كودكان شماست، هر وقت اشاره كنيم بندهي ما ميشوند و فوري حركت ميكنند و دستهي سوم مثل تو معصوم هستند و ما قادر نيستيم كه بر آنها مسلّط شويم(بحارالانوار،ج63،ص265).
تمام بندگان خدا غير از معصومين خطاكارند و تكرار در گناه دارند و به توبهي نصوح نيازمندند. يعني توبهاي كه ديگر به گناه باز نگردند و محبوب پروردگار واقع ميشوند؛ چنانكه امام صادق(عليهالسّلام) ميفرمايند: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَسْتُرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ قَالَ يُنْسِي مَلَكَيْهِ مَا كَتَبَا عَلَيْهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ يُوحِي إِلَى جَوَارِحِهِ أَنِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَ يُوحِي إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ أَنِ اكْتُمِي عَلَيْهِ مَا كَانَ يَعْمَلُ عَلَيْكِ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنَ الذُّنُوب»؛ وقتي بنده توبهي نصوح ميكند، خداوند او را دوست دارد و در دنيا و آخرت بر او پردهپوشي ميكند. من عرض كردم چگونه بر او پردهپوشي ميكند؟ فرمود: هر چه از گناهان كه دو فرشتهي موكّل بر او برايش نوشتهاند، از يادشان ببرد و به جوارح و اعضاي بدن او ميفرمايدكه گناهان او را پنهان كنيد و به قطعههاي زمين كه در آنجاها گناه كرده است، وحي ميفرمايد كه پنهان دار آنچه از گناهان كه بر روي تو كرده است؛ پس ديدار كند خدا را هنگام ملاقات او در حالي كه گواهي به ضرر او بر گناهانش، نيست (اصولكافي،ج4،ص164).
خدايا! به آبروي توّابين واقعي تو را سوگند ميدهيم، توفيق توبه و انابه و بازگشت از گناه به همهي ما عنايت فرما!